جانب داری کردن. طرفداری شدید کردن. حمایت بدون چون و چرا کردن. عصبیت کردن: گفت ای مردک خدا در حق تو چندان لطف نکرده است که تو در حق خانه او چنین تعصب می کنی. (منتخب لطائف عبید زاکانی چ برلن ص 147). رجوع به تعصب شود
جانب داری کردن. طرفداری شدید کردن. حمایت بدون چون و چرا کردن. عصبیت کردن: گفت ای مردک خدا در حق تو چندان لطف نکرده است که تو در حق خانه او چنین تعصب می کنی. (منتخب لطائف عبید زاکانی چ برلن ص 147). رجوع به تعصب شود
تعجب داشتن. تعجب نمودن. شگفت کردن وآشفته شدن. (ناظم الاطباء). شگفتی کردن. حیرت کردن. در شگفتی و حیرت شدن. حیران ماندن: تعجب کردند از عمر دراز و تأسف همچنان بر حیات دنیا. (گلستان). از آن حالت تعجب کردم که در اوقات امکان اقوات چون باری تعالی حکمی رانده باشد و برات وفات قومی روان کرده. (ترجمه تاریخ یمینی چ اول تهران ص 331)
تعجب داشتن. تعجب نمودن. شگفت کردن وآشفته شدن. (ناظم الاطباء). شگفتی کردن. حیرت کردن. در شگفتی و حیرت شدن. حیران ماندن: تعجب کردند از عمر دراز و تأسف همچنان بر حیات دنیا. (گلستان). از آن حالت تعجب کردم که در اوقات امکان اقوات چون باری تعالی حکمی رانده باشد و برات وفات قومی روان کرده. (ترجمه تاریخ یمینی چ اول تهران ص 331)